وسواس فکری (OCD) چیست | انواع، خصوصیات و درمان وسواس فکری شدید
اختلال وسواس فکری چیست؟
بیماران مبتلا به OCD دارای وسواس فکری هستند و معمولاً سعی می کنند وسواس های خود را نادیده بگیرند، سرکوب کنند یا خنثی کنند، اما انجام این کار باعث ناراحتی روانی می شود. آنها ممکن است ساعات زیادی در روز را در ارتباط با وسواس خود صرف کنند.
شیوع OCD در 12 ماه دوران کودکی، نوجوانی یا جوانی شروع می شود. میزان بهبودی در بزرگسالان کم است. تنها داروهای ضد افسردگی موثر در OCD آنهایی هستند که فعالیت قوی روی سیستم های سروتونرژیک دارند.
اختلال وسواس فکری (OCD) اختلالی است که در آن افراد افکار، عقاید یا احساسات (وسواس) مکرر و ناخواسته دارند که باعث میشود آنها را به انجام کاری تکراری (اجبار) وادار کند. رفتارهای تکراری مانند شستن دست ها، چک کردن اشیا یا تمیز کردن، می تواند به طور قابل توجهی در فعالیت های روزانه و تعاملات اجتماعی فرد اختلال ایجاد کند.
بسیاری از افراد بدون OCD افکار ناراحت کننده یا رفتارهای تکراری دارند. با این حال، این افکار و رفتارها معمولاً زندگی روزمره را مختل نمی کنند. برای افراد مبتلا به OCD، افکار پایدار و رفتارها سفت و سخت هستند. انجام ندادن رفتارها معمولاً باعث ناراحتی شدید می شود. بسیاری از افراد مبتلا به OCD می دانند یا مشکوک هستند که وسواس آنها واقع بینانه نیست. دیگران ممکن است فکر کنند که می توانند درست باشند (به عنوان بینش محدود شناخته می شود). حتی اگر بدانند وسواس هایشان واقع بینانه نیست، افراد مبتلا به OCD در رها شدن از افکار وسواسی یا توقف اعمال اجباری مشکل دارند.
تشخیص OCD مستلزم وجود وسواسها و یا اجبارهایی است که زمانبر هستند (بیش از یک ساعت در روز)، باعث ناراحتی قابل توجهی میشوند و عملکرد کاری یا اجتماعی را مختل میکنند.
وسواس و سرکوب افکار
بسیاری از افراد مبتلا به OCD تشخیص می دهند که افکار یا تصاویر محصول ذهن آنهاست و بیش از حد یا غیر منطقی است. با این حال، ناراحتی ناشی از این افکار مزاحم را نمی توان با منطق یا استدلال حل کرد. اکثر افراد مبتلا به OCD سعی می کنند با اجبار، ناراحتی وسواس های فکری را کاهش دهند، وسواس ها را نادیده بگیرند یا سرکوب کنند، یا حواس خود را با فعالیت های دیگر پرت کنند.
اگرچه همه اشکال OCD علائم مشترکی دارند، نحوه بروز این علائم در زندگی روزمره از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است. اغلب حول یک یا چند موضوع ثابت می شود. برخی از رایج ترین موضوعات عبارتند از آلودگی، آسیب، بررسی و کمال. افراد مبتلا به OCD می توانند بیش از یک زیرگروه داشته باشند و نوع فرعی آنها در طول زمان تغییر می کند. صرف نظر از نوع فرعی OCD، درمان یکسان است. استاندارد طلایی درمان OCD، درمان پیشگیری از مواجهه و پاسخ یا ERP است.
با توجه به اینکه وسواس در هسته OCD است، پیشنهاد شده است که سرکوب افکار ممکن است در ایجاد برخی از علائم OCD نقش داشته باشد. افراد مبتلا به OCD ممکن است با تلاش برای دور کردن افکار خطرناک، بیش از حد به افکار خطرناک واکنش نشان دهند، که فقط باعث می شود آنها بدتر از قبل برگردند.
البته، این منجر به سرکوب افکار بیشتر میشود، که منجر به افکار ناراحتکنندهتر میشود و به یک چرخه معیوب تبدیل میشود. برای مثال، به عنوان بخشی از یک مطالعه تحقیقاتی، از افراد مبتلا به OCD خواسته شد تا افکار ناراحتکننده خود را چند روز سرکوب کنند و در عین حال اجازه دهند. خودشان این افکار را در روزهای دیگر داشته باشند.
وسواس و اختلالات طیف OCD
تعدادی دیگر از اختلالات وجود دارد که اگرچه از نظر فنی معیارهای تشخیصی DSM برای OCD را برآورده نمی کنند، اما علائم بسیار مشابهی دارند و گاهی اوقات به عنوان قرار گرفتن در طیف به اصطلاح OCD توصیف می شوند. این طیف مجموعههای مختلفی از علائم را در بر میگیرد که یادآور علائم OCD هستند، اما دقیقاً مشابه علائم OCD نیستند.
برای مثال، اختلال بدشکلی بدن (BDD) نوعی بیماری روانی است که در آن فرد افکار وسواسی در مورد یک ناهنجاری جزئی یا نقص تصوری در ظاهر خود دارد. مانند OCD، BDD شامل بررسی مکرر است. با این حال، تفاوت بین این دو این است که افراد مبتلا به OCD معمولاً روی ظاهر خود تمرکز نمی کنند.
انواع وسواس فکری
انواع مختلفی از وسواس وجود دارد، از جمله:
دائما نگران ابتلا به یک بیماری کشنده و/یا اینکه دیگران را با بیماری های خود آلوده کند
ترس از آلودگی به سموم محیطی مانند سرب یا رادیواکتیویته
ترس شدید از اینکه اتفاق وحشتناکی برای یکی از عزیزانش بیفتد
نگرانی عمیق از اینکه کاری بسیار شرم آور انجام دهد، مانند فریاد زدن در مراسم تشییع جنازه
با این باور که ممکن است با ماشین خود به شخصی ضربه بزند یا ناآگاهانه به کسی آسیب برساند
افکار تهاجمی یا آزاردهنده، مانند افکار قتل شریک زندگی یا فرزندان
نیاز شدید به مرتب کردن مجدد چیزها تا زمانی که احساس کنند “درست است”
ترس از آسیب رساندن به اجسام
وسواس فقط نگرانی در مورد مشکلات روزمره شما نیست. اغلب احساس می کنید کنترل آنها غیرممکن است، حتی اگر بتوانید غیرمنطقی بودن آنها را تشخیص دهید. اغلب، وسواسها آنقدر ناتوانکننده هستند که در ادامه کار یا حفظ روابط شخصی با مشکل مواجه میشوید. وسواس ها می توانند آنقدر ناراحت کننده باشند که باعث شوند سعی کنید با افکار یا اعمال دیگری به نام اجبار از شر آنها خلاص شوید.
علت وسواس فکری چیست؟
علت اختلال وسواس فکری اجباری به طور کامل شناخته نشده است. نظریه های اصلی عبارتند از:
زیست شناسی OCD ممکن است نتیجه تغییرات در شیمی طبیعی بدن یا عملکرد مغز شما باشد.
ژنتیک OCD ممکن است یک جزء ژنتیکی داشته باشد، اما ژن های خاصی هنوز شناسایی نشده اند.
یادگیری. ترس های وسواسی و رفتارهای اجباری را می توان از تماشای اعضای خانواده آموخت یا به مرور زمان آموخت.
عوامل خطر:
عواملی که ممکن است خطر ابتلا به اختلال وسواس فکری جبری را افزایش دهند عبارتند از:
سابقه خانوادگی. داشتن والدین یا سایر اعضای خانواده مبتلا به این اختلال می تواند خطر ابتلا به OCD را افزایش دهد.
رویدادهای استرس زا زندگی. اگر رویدادهای آسیب زا یا استرس زا را تجربه کرده اید، ممکن است خطر شما افزایش یابد. این واکنش ممکن است به دلایلی باعث ایجاد افکار مزاحم، تشریفات و پریشانی عاطفی مشخصه OCD شود.
سایر اختلالات سلامت روان. OCD ممکن است با سایر اختلالات سلامت روان، مانند اختلالات اضطرابی، افسردگی، سوء مصرف مواد یا اختلالات تیک مرتبط باشد.
عوارض:
مشکلات ناشی از اختلال وسواس فکری اجباری ممکن است شامل موارد زیر باشد:
زمان زیادی که صرف انجام رفتارهای تشریفاتی می شود
مسائل بهداشتی، مانند درماتیت تماسی ناشی از شستن مکرر دست ها
مشکل در حضور در محل کار، مدرسه یا فعالیت های اجتماعی
روابط آشفته
به طور کلی کیفیت پایین زندگی
افکار و رفتار خودکشی
چه کسی به OCD مبتلا می شود؟
به طور یکسان بر مردان، زنان و کودکان از هر نژاد، قومیت و پیشینه تأثیر می گذارد.
وسواس فکری در چه سنی ظاهر می شود؟
می تواند در هر زمانی از پیش دبستانی تا بزرگسالی شروع شود.
اگرچه OCD میتواند در هر سنی اتفاق بیفتد، معمولاً دو محدوده سنی وجود دارد که اولین بار OCD ظاهر میشود:
* بین سنین 8 تا 12.
* بین اواخر سالهای نوجوانی و اوایل بزرگسالی.
چه تعداد از بزرگسالان OCD دارند؟
بهترین تخمین ما این است که در حال حاضر از هر 100 بزرگسال، 1 نفر – یا بین 2 تا 3 میلیون بزرگسال در ایالات متحده – مبتلا به OCD هستند. [1] [2]
این تقریباً همان تعداد افرادی است که در شهر هیوستون، تگزاس زندگی می کنند.
چند کودک مبتلا به OCD هستند؟
حداقل 1 در 200 – یا 500000 – کودک و نوجوان وجود دارد که OCD دارند. این تقریباً همان تعداد کودکانی است که دیابت دارند.
این بدان معناست که چهار یا پنج کودک مبتلا به OCD احتمالاً در هر مدرسه ابتدایی با اندازه متوسط ثبت نام می کنند. در یک دبیرستان متوسط تا بزرگ، ممکن است 20 دانش آموز با چالش های ناشی از OCD دست و پنجه نرم کنند.
چه چیزی باعث بروز OCD می شود؟
در حالی که ما هنوز علت یا علل دقیق OCD را نمی دانیم، تحقیقات نشان می دهد که تفاوت در مغز و ژن های افراد مبتلا ممکن است نقش داشته باشد.
تحقیقات نشان می دهد که OCD شامل مشکلاتی در ارتباط بین قسمت جلویی مغز و ساختارهای عمیق تر مغز است. این ساختارهای مغزی از یک انتقال دهنده عصبی (در اصل، یک پیام رسان شیمیایی) به نام سروتونین استفاده می کنند. تصاویری از مغز در حال کار همچنین نشان میدهد که در برخی افراد، مدارهای مغزی درگیر در OCD با داروهایی که بر سطح سروتونین تأثیر میگذارند (مهارکنندههای بازجذب سروتونین، یا SRI) یا درمان رفتاری شناختی (CBT) طبیعیتر میشوند.
آیا OCD ارثی است؟
تحقیقات نشان میدهد که OCD در خانوادهها وجود دارد و احتمالاً ژنها در ایجاد این اختلال نقش دارند. به نظر می رسد که ژن ها تنها تا حدی مسئول ایجاد این اختلال هستند. هیچ کس واقعاً نمی داند چه عوامل دیگری ممکن است دخیل باشند، شاید یک بیماری یا حتی استرس های معمولی زندگی که ممکن است باعث ایجاد فعالیت ژن های مرتبط با علائم OCD شود.
برخی از کارشناسان فکر می کنند که OCD که در دوران کودکی شروع می شود ممکن است با OCD که در بزرگسالان شروع می شود متفاوت باشد. به عنوان مثال، بررسی اخیر مطالعات دوقلوها [1] نشان داده است که ژن ها در زمان شروع OCD در دوران کودکی (45-65٪) در مقایسه با زمانی که در بزرگسالی (27-47٪) شروع می شود، نقش بیشتری دارند.
جلوگیری
هیچ راه مطمئنی برای پیشگیری از اختلال وسواس فکری جبری وجود ندارد. با این حال، دریافت درمان در اسرع وقت ممکن است به جلوگیری از بدتر شدن و اختلال OCD در فعالیت ها و روال روزانه شما کمک کند.
ذهن آگاهی
اگر مبتلا به OCD هستید، تکنیک های تمرکز حواس ممکن است به شما کمک کند دیدگاه عینی تری نسبت به افکار وسواسی خود ایجاد کنید. تمرینات ذهن آگاهی ممکن است بخشی از درمان شما باشد، اما میتوانید آنها را به تنهایی امتحان کنید. حتی برنامه هایی وجود دارد که می توانید از آنها برای پیگیری پیشرفت خود استفاده کنید.
بسیاری از افراد مبتلا به OCD در نهایت به بیش از یک نوع درمان برای مدیریت موثر علائم خود نیاز دارند. یک پزشک یا درمانگر می تواند به شما کمک کند ترکیبی را پیدا کنید که بهترین کار را برای شما دارد.
دارو
دسته ای از داروهای شناخته شده به عنوان مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) که معمولاً برای درمان افسردگی استفاده می شوند، می توانند در درمان OCD نیز موثر باشند. دوز SSRI مورد استفاده برای درمان OCD معمولا بالاتر از دوز مورد استفاده برای درمان افسردگی است. بیمارانی که به یک دارو پاسخ نمی دهند، گاهی به دیگری پاسخ می دهند. سایر داروهای روانپزشکی نیز می توانند موثر باشند. معمولاً شش تا دوازده هفته طول می کشد.
بیماران با علائم OCD خفیف تا متوسط بسته به ترجیح بیمار، توانایی های شناختی و سطح بینش بیمار، وجود یا عدم وجود شرایط روانپزشکی مرتبط و در دسترس بودن درمان، معمولاً با CBT یا دارو درمان می شوند. توصیه می شود بیماران مبتلا به علائم شدید OCD هم CBT و هم دارو دریافت کنند.
در حقیقت، بسیاری از افراد مبتلا به OCD از یک یا چند دارو برای کمک به مدیریت علائم استفاده می کنند. آنها ممکن است داروهای ضد افسردگی، داروهای ضد اضطراب یا سایر داروهایی که معمولاً برای شرایط سلامت روان تجویز می شوند، مصرف کنند. برخی از افراد مبتلا به OCD نیز از مکمل های گیاهی یا طبیعی برای کمک به مدیریت علائم خود استفاده می کنند. با این حال، مصرف این محصولات با داروهای تجویزی همیشه ایمن نیست. اگر می خواهید یک درمان جایگزین را امتحان کنید، از پزشک بخواهید.
اجبار چیست؟
اجبارها رفتارهایی هستند که باید بارها و بارها انجام شوند تا اضطراب از بین برود. اجبار اغلب با وسواس مرتبط است. به عنوان مثال، اگر در مورد آلوده بودن وسواس دارید، ممکن است احساس کنید مجبور هستید دست های خود را بشویید یا به طور مکرر از ضدعفونی کننده دست استفاده کنید. اجبارهای رایج شامل تمیز کردن، شمارش، بررسی، درخواست یا درخواست اطمینان و اطمینان از نظم و تقارن است.
اجبارها رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی هستند که فرد احساس می کند در پاسخ به یک وسواس مجبور به انجام آنها می شود. این رفتارها معمولاً از پریشانی فرد مرتبط با وسواس پیشگیری یا کاهش می دهد. اجبارها ممکن است پاسخهای بیش از حدی باشند که مستقیماً به یک وسواس مربوط میشوند (مانند شستن بیش از حد دستها به دلیل ترس از آلودگی) یا اعمالی که کاملاً با وسواس ارتباطی ندارند. در شدیدترین موارد، تکرار مداوم مراسم ممکن است روز را پر کند و انجام یک روال عادی را غیرممکن کند. اجبارهای معمولی:
شستن بیش از حد دست ها، دوش گرفتن، مسواک زدن یا دستشویی رفتن
تمیز کردن مکرر اشیاء خانگی
سفارش دادن یا چیدمان چیزها به روشی خاص
چک کردن مکرر قفل، سوئیچ یا لوازم خانگی
دائماً به دنبال تأیید یا اطمینان هستید
شمارش مکرر تا یک عدد مشخص
تلفیق فکر-عمل
افراد مبتلا به OCD ممکن است بر این باور باشند که صرفاً فکر کردن به چیزی آزاردهنده (مانند آزار همسایه یا کشتن همسرشان) از نظر اخلاقی معادل انجام آن عمل است. حتی ممکن است بر این باور باشند که اگر فکری داشته باشند (مانند تصادف اتومبیل یا ابتلا به یک بیماری جدی)، به این معنی است که این رویداد رخ خواهد داد – مگر اینکه کاری برای جلوگیری از آن انجام دهند.
این ترکیب فکر-عمل نامیده می شود، و یکی از دلایلی است که افکار مزاحم برای افراد مبتلا به OCD ناراحت کننده تر هستند.
افراد مبتلا به OCD به جای اینکه اجازه دهند افکارشان بیایند و بروند، اغلب مسئولیت افکارشان را به عهده می گیرند. آنها همچنین تمایل دارند این افکار را مهمتر از آنچه هستند تفسیر کنند.
اجبار و افکار وسواسی
درک افکار به عنوان فوری و مهم باعث می شود فرد احساس کند که باید فوراً به آنها عمل کند یا به روش “درست” به آنها پاسخ دهد. یک فرد مبتلا به OCD ممکن است در پاسخ به افکار وسواسی خود دچار اجبار شود
اجبارهای رفتاری
اجبارهای رفتاری اعمال و رفتارهایی هستند که در تلاش برای کاهش ناراحتی ناشی از افکار مزاحم استفاده می شوند. برای افراد مبتلا به OCD، اجبار می تواند کمی شبیه خرافات باشد. اغلب، فرد تشخیص میدهد که رفتارها عقلانی نیستند (این به عنوان بینش شناخته میشود)، اما ترس از آنچه که معتقد است در صورت انجام ندادن آنها اتفاق میافتد، قانعکننده است.
انجام یک مراسم به طور موقت اضطراب را تسکین می دهد، اما فرد را در چرخه نگه می دارد، زیرا تفکر وسواسی را تقویت می کند.
به عنوان مثال، فردی که وسواس زیادی در مورد سوختن خانه خود در حین کار دارد، ممکن است هر روز قبل از اینکه از خانه خارج شود، اجباراً بررسی کند که اجاق گاز خاموش است.
اجبارهای ذهنی
اجبارها می توانند ذهنی نیز باشند. به عنوان مثال، ممکن است شخصی باور کند که اگر یک فکر را به اندازه کافی بالا و پایین نکند یا به اندازه کافی آن را تجزیه و تحلیل نکند، به واقعیت تبدیل خواهد شد. فکر کردن در مورد یک اتفاق “بد” می تواند تلاشی برای خنثی کردن آن یا “متعادل کردن آن” باشد.
توجه و انرژی ذهنی مکرر به یک فکر مزاحم در ابتدا می تواند مانند حل مسئله سازنده باشد. در واقعیت، الگوی وسواس گونه تفکر معمولاً به افراد مبتلا به OCD بینش مفیدی نمی دهد.
در واقع، احتمال تشدید اضطراب فرد بیشتر است. استقامت همچنین چرخه افکار مزاحم و رفتارهای اجباری را ادامه می دهد
چرا سرکوب نتیجه معکوس می دهد؟
اگر یک فرد مبتلا به OCD معتقد است که افکار مزاحم او خطرناک هستند، ممکن است سعی کنند آنها را از نزدیک تحت نظر بگیرند. ممکن است هوشیاری لازم به نظر برسد، اما شدت نظارت شخصی بر تفکرات خود به راحتی می تواند به هوشیاری بیش از حد تبدیل شود.
پذیرفتن افکار به معنای تسلیم شدن نیست. درک اینکه کنترلی ندارید به این معنی نیست که به افکار مزاحم کنترل خود را می دهید.
به جای آن چه باید کرد؟
شما می توانید از یک فکر مزاحم بدون تلاش برای متوقف کردن آن آگاه باشید. میتوانید با تلاش برای تشخیص اینکه فکر میخواهد شما را کنترل کند (مثلاً با ایجاد احساس نیاز به انجام یک اجبار) و به چالش کشیدن آگاهانه آن شروع کنید.
اولین قدمی که بردارید ممکن است این باشد که وقتی فکر به ذهنتان خطور کرد، به جای پاسخ فوری به تقاضای فوری آن، به سادگی مکث کنید.
در نظر گرفتن این فکر از راه دور و مقاومت در برابر اصرار برای انجام یک مراسم ممکن است ناراحت کننده باشد. با گذشت زمان، خنثی کردن افکار وسواسی خود از این طریق می تواند به شما کمک کند تا کنترل بیشتری داشته باشید.
زمانی که بتوانید بین خود و افکارتان فاصله بیندازید، می توانید نگاه عینی تری به آن ها بیندازید. سپس، می توانید بفهمید که چه چیزی باعث تحریک افکار می شود و نگاهی دقیق تر (اما بدون قضاوت) به واکنش خود بیندازید.
سعی کنید در این فرآیند خیلی به خودتان سخت نگیرید یا ناامید نشوید. فاصله گرفتن از افکارتان نیاز به تمرین دارد. تفکر وسواسی ذاتاً شدید و مداوم است. گاهی اوقات، دستور دادن به خود برای عدم فکر کردن به یک فکر، توجه بیشتری را به آن جلب می کند.
رسیدگی به گناه و شرم
افراد مبتلا به OCD می توانند نسبت به افکار مزاحم که تجربه می کنند، ترس و گناه زیادی احساس کنند. آنها همچنین ممکن است شرم عمیق، خجالت و حتی نفرت از خود را تجربه کنند.
سعی کنید با خودتان مهربان و صبور باشید. به یاد داشته باشید که همه گاهی اوقات افکار مزاحم را تجربه می کنند، و آنها چیزی نیستند که از شما انتظار می رود کنترل آن را داشته باشید. تشخیص افکار یا احساس مزاحم که دارید تمرین خوبی است، اما این بدان معنا نیست که باید با آن همذات پنداری کنید.
هنگامی که پذیرفتید که نمیتوانید افکار خود را کاملاً کنترل کنید، میتوانید عادت به تصدیق آنها را شروع کنید بدون اینکه اجازه دهید آنها کنترل را به دست بگیرند.
افراد مبتلا به OCD همچنین می توانند افسردگی، اضطراب، اختلالات مصرف مواد و سایر شرایط سلامت روان را تجربه کنند.
چگونه می توانم افکار OCD را متوقف کنم؟
درمان OCD می تواند دشوار باشد و به شجاعت و اراده زیادی نیاز دارد. داشتن یک شبکه پشتیبانی برای صحبت در طول درمان می تواند تفاوت را ایجاد کند. دسترسی به یک گروه پشتیبانی در منطقه خود را در نظر بگیرید. برای اطلاعات بیشتر در مورد گروه های پشتیبانی اینجا را کلیک کنید.
OCD می تواند یک امر خانوادگی باشد. در اینجا درباره تأثیر بر خانواده ها و کارهایی که اعضای خانواده می توانند انجام دهند، بیشتر بخوانید.
هنگامی که OCD شدید به اشکال استاندارد درمان مقاوم است، گزینه های دیگری نیز وجود دارد. با این حال، لازم به ذکر است که تمام روش های زیر در حال حاضر در حال تحقیق هستند. در حالی که شواهدی وجود دارد که نشان می دهد آنها به طور بالقوه می توانند در کاهش علائم OCD مفید باشند، اما به طور مشخص این کار را انجام نمی دهند.
تصور کنید که برای مدت طولانی خود را بهطور منحصربهفرد «به هم ریخته» میدانید. ناگهان فهرستی از علائم را می بینید که دقیقاً با علائم شما مطابقت دارد. و با شناخت خود در زیرگروهی که در مورد آن می خوانید، دیگر در مشکلات خود احساس تنهایی نمی کنید. شما دیگر احساس ناامیدی نمی کنید، زیرا افراد دیگر ظاهراً با مبارزات مشابهی روبرو شده اند.
حتی پس از گذراندن این تسکین شدید و شروع کار سخت درمان، دانستن اینکه افراد دیگر با انواع مشابهی از وسواسها و اجبارها دست و پنجه نرم میکنند، مفید است. بخش مهم، به عنوان فردی که در تلاش برای بهتر شدن است، این است که هرگز در آن احساس تنهایی نکنید. فهرست کردن زیرمجموعهها روشی ناقص برای انجام این کار است، زیرا اغلب افراد را به این فکر میکند که این زیرگروهها را بهعنوان شرایط متمایز بهجای تظاهرات رایج یک وضعیت در نظر بگیرند.
درمان وسواس فکری
بیماران مبتلا به OCD که درمان مناسب را دریافت می کنند معمولاً بهبود کیفیت زندگی و بهبود عملکرد را تجربه می کنند. درمان ممکن است توانایی فرد را برای عملکرد در مدرسه و کار، توسعه و لذت بردن از روابط، و دنبال کردن فعالیت های اوقات فراغت بهبود بخشد.
یکی از درمانهای مؤثر، نوعی درمان شناختی-رفتاری (CBT) است که به عنوان پیشگیری از مواجهه و پاسخ شناخته میشود. در طول جلسات درمانی، بیماران در معرض موقعیتهای ترسناک یا تصاویری قرار میگیرند که بر روی وسواسهای آنها تمرکز دارد، که در ابتدا منجر به افزایش اضطراب میشود. به بیماران آموزش داده می شود که از انجام رفتارهای اجباری معمول خود (که به عنوان پیشگیری از پاسخ شناخته می شود) خودداری کنند. با ماندن در یک موقعیت ترسناک بدون اینکه اتفاق وحشتناکی بیفتد، بیماران یاد میگیرند که افکار ترسناک آنها فقط افکار هستند تا واقعیت.
مردم می آموزند که می توانند بدون تکیه بر رفتارهای تشریفاتی با وسواس های خود کنار بیایند و به مرور زمان اضطراب آنها کاهش می یابد. با استفاده از دستورالعملهای مبتنی بر شواهد، درمانگران و بیماران معمولاً برای ایجاد یک برنامه مواجهه با یکدیگر همکاری میکنند که به تدریج از موقعیتهای اضطرابی پایینتر به موقعیتهای اضطرابی بالاتر حرکت میکند. قرار گرفتن در معرض هم در جلسات درمانی و هم در خانه انجام می شود. برخی از افراد مبتلا به OCD (به ویژه آنهایی که بینش محدودی نسبت به بیماری خود دارند) ممکن است به دلیل اضطراب اولیه ای که برمی انگیزد، با شرکت در CBT موافقت نکنند.
انواع درمان
چندین نوع روان درمانی می تواند برای کمک به فرد مبتلا به OCD در مدیریت افکار وسواسی استفاده شود. رایج ترین روش درمان شناختی رفتاری (CBT) است، به ویژه رویکردی که به عنوان مواجهه درمانی شناخته می شود.
افراد مبتلا به OCD اغلب با استفاده از رویکردی به نام درمان و پیشگیری (ERP) درمان میشوند. شما و یک درمانگر مستقیماً با افکار وسواسی خود و همچنین هرگونه اجبار مرتبط با آن کار میکنید. شما از تکنیک هایی مانند موقعیت های ایفای نقش که باعث ناراحتی شما می شود استفاده خواهید کرد و از طریق فرآیند فکری خود با درمانگر خود صحبت خواهید کرد. درمانگرها، مشاوران و دکترهای روانشناسی میتوانند باشند که در کار خود بسیار توانمند هستند و ترفندهای بسیاری دارند. شما میتوانید به صورت غیر مسقتیم و با مطالعه مطلب هایی که در سایت های مختلف است به خود کمک کنید.
ممکن است فکر کردن در مورد رویارویی با افکار خود بسیار طاقت فرسا یا ترسناک باشد، اما به خاطر داشته باشید که کار نوردهی به آرامی، به تدریج و با حمایت فراوان انجام می شود.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
بهترین کتاب های فن بیان سخنرانی و سخنوری جهان
کتاب درباره فن بیان
دلایل افسردگی
علت افسردگی
معرفی بهترین کتاب های موفقیت مالی در کسب و کار و خودسازی
کتاب هاب مفید موفقیت مالی
دیدگاهتان را بنویسید